اسرار هویدا می کرد...

ساخت وبلاگ
فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکه ای خورد.تاریک بود، فکر کرد طلاست!کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند.دید 2 ریالی است!بعد دید کاغذی که آتش زده،هزار تومانی بوده!گفت: چی را برای چی آتش زدم!و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست که چیزهای بزرگ را برایچیزهای کوچک آتش میزنیمو خودمان هم خبر نداریم!بیشتر دقت کنیم برای به دست آوردن چیزیچه چیزی را داریم به آتش می کشیم؟! + نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۵/۰۱ساعت 17:53&nbsp توسط غزل  |  اسرار هویدا می کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:18

 

انسان وقتی غرق شود، قطعا می میرد؛

چه در دریا، چه در رویا، چه در دروغ
چه در گناه، چه در خوشی...

مواظب باشیم غرق نشویم!!!

اسرار هویدا می کرد......
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:18

پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌نقل‌ میکرد:‌‌‌‌‌ گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ وبخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌. این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی ‌، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌. اما با اینکه ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌ گوسفندان ‌ما نمیشد‌. ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ وکاملا" مواظب‌ بودیم‌، بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند. یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند! ما صبرکردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌.روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌.» این ‌یک ‌گرگ ‌است‌ و با سه‌ خصلت‌: درندگی , وحشی‌بودن‌ و حیوانیت ‌شن اسرار هویدا می کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:18

گاهی انسان توی زندگی احساس می کنه داره نقش پینوکیو رو بازی می کنه... 

هی روباهه گولش می زد وباز بهش اعتماد می کرد.... 

اسرار هویدا می کرد......
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36

جوون تر که بودم یکی عاشقم بودمنو که نمیدید دلش میـگرفت زودمیگفت خــیـــلی وقته دلم پا به پاتهمیگفت هر جا باشی نگاهم به راتــهمنم بچه بودم دلم پر پرش شدبهش ایـــنو گفتم اونم بـــاورش شدخلاصه نشستیم یه رویا کشیدیمواسه زندگیمون چه خوابایـــی دیدیمبه هم قـــــول دادیم که با هم بمونیمتا هر جا که میشه تا اسرار هویدا می کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36

سحرگه ره روی در سرزمینی همی‌گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آن گه شود صاف که در شیشه برآرد (بماند) اربعینی خدا زان خرقه بیزار است صد بار که صد بت باشدش در آستینی مروت گر چه نامی بی‌نشان است نیازی عرضه کن بر نازنینی ثوابت باشد ای د اسرار هویدا می کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36

 

انسان ها به سه دلیل پشت سرتان حرف می زنند:
1- وقتی نمی توانند در حد شما باشند.
2- وقتی چیزی که شما دارید را ندارند.
3- وقتی می خواهند از سبک زندگی
شما تقلید کنند اما نمی تو انند.

درهرصورت غیبت شیوه انسان های ناتوان وعاجز است.

اسرار هویدا می کرد......
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36

فرق باشرف وبی شرف در تعداد حروفشان نیست زیرا حروف هردو یک اندازه است.

تفاوتشان درریشه شان است.

 

اسرار هویدا می کرد......
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36

امام حسن علیه السلام: 

هیچ ستمگری را شبیه ستمدیده ندیدم مگر حسود را.

اسرار هویدا می کرد......
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 56 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36

من زمانی دراز در سیرک زیسته ام و همیشه و هر لحظه برای بندبازان بر روی ریسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام. اما دخترم این حقیقت را بگویم که مردم بر روی زمین استوار و گسترده، بیشتر از بندبازان ریسمان نااستوار سقوط می کنند. دخترم، جرالدین، پدرت با تو حرف میزند. شاید شبی درخشش گرانبهاترین الماس این ج اسرار هویدا می کرد......ادامه مطلب
ما را در سایت اسرار هویدا می کرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hanihani0126 بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:36